vasael.ir

کد خبر: ۸۷۰۲
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۶:۴۷ - 20 June 2018
تبیین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت/ بخش نخست

نشست تخصصی| برخی بدنبال الگوسازی فرهنگی به نفع جریان تجدد هستند

وسائل- آیت الله میرباقری در خصوص همگرایی یا واگرایی در مواجهه با تمدن غرب گفت: برخی طرفدار مدرنیته و مدرنیزاسیون و مدرنیته سازی جامعه هستند لذا در تعارض بین اعتقادات و اخلاق با مدرن سازی، دست به تغییر اخلاق و فرهنگ به نفع مدرنیته می زنند و اگردر جایی دینداری جامعه در تعارض با نوسازی و مدرن سازی قرار گرفت در عین حال قرائت دینی جامعه را اصلاح می کنند.

به گزارش خبرنگار وسائل، آیت الله سید محمدمهدی میرباقری؛ نماینده مجلس خبرگان رهبری و رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم در سلسله جلسات اندیشه ای فرهنگی با عنوان «تبیین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» که دوشنبه 28 خردادماه در سالن آمفی تئاتر دانشگاه علوم اسلامی رضوی برگزار شد، به بیان طراحی و برنامه ریزی الگوی اسلامی، ایرانی پیشرفت  در دوران معاصر و مقایسه آن با الگوهای غربی پرداخت که متن آن در ذیل تقدیم خوانندگان محترم می شود.

در حال حاضر ما در فضایی قرارداریم که تمدن رقیب حضور دارد و در واقع این تمدن مدعی الگوی پیشرفت و توسعه در مقیاس جامعه جهانی است که مواجهه ما با این الگو در چهار دسته تبیین می شود از طرفی این پرسش نیز مطرح می شود که ما دراین مواجهه به دنبال همگرایی با جهان هستیم یا واگرایی؟ که به نظر می آید ما در حال واگرایی به تمدنی هستیم که مدعی حاکم شدن بر جامعه جهانی است. 

چهارگونه موضع گیری های متفاوت در برابر تمدن غرب

۱-در مواجهه با برنامه ریزی توسعه در مقیاس با جامعه جهانی و مقدوراتی که برای مدیریت جامعه جهانی در دو بعد نرم افزاری و سخت افزاری  مدرن به وجود آمده است ما می توانیم یکی از چهارگونه موضع گیری های متفاوت را داشته باشیم که نخستین موضع گیری این است که مدل توسعه جهانی را بپذیریم و دربرنامه ریزی توسعه و پیشرفت ذیل مدل جهانی قرارعمل کنیم که بدون تغییر و تحول درالگو است و این یک نوع از مدل مواجهه با تمدن غرب است.

۲-موضع گیری دوم اینگونه است که با حق تحفظ این الگو را بپذیریم با این تعبیر که الگوی توسعه غربی را اخلاقی کنیم در عین حال برخی در شرایط فعلی این ادعا را دارند که الگوی پیشرفت ما الگوی اخلاقی شده توسعه غربی است که ژاپن اسلامی به همین معنا است که مدل توسعه ما همان الگوی توسعه اخلاقی است که دراین الگوی پیشرفت اگر تعارضی با فقه داشت حاشیه ای برآن می زنیم که از این مدل تعبیر می شود که یکی طرفدار مدرنیته و مدرنیزاسیون و مدرنیته سازی جامعه هستند که اگر جایی تعارضی بین مدرن سازی با اعتقادت و اخلاق ما پیش آمد اخلاق و فرهنگ به نفع آن قابل تغییر هستند و اگردر جایی دینداری جامعه در تعارض با نوسازی و مدرن سازی قرار گرفت در عین حال قرائت دینی جامعه را اصلاح می کنند.

در واقع طرفداران ایده ترقی در مشروطه و طرفداران توسعه در دوران معاصر این مدل الگوی پیشرفت غربی اخلاقی شده را دنبال می کنند که جریان اصلاحات رگه هایی از این تفکر را دارند که به دوران سازندگی و یا دوران اصلاحات برمی گردد که با تغییر زیرساخت های اقتصادی به دنبال هماهنگ سازی فرهنگ به نفع جریان تجدد بوده اند و جریان های اصلاحی به دنبال نوسازی اقتصادی بوده اند و مراد آنها از اصلاحات همین بوده است نه اینکه اصلاحات دینی انجام شود که البته این سقف بندی ها در حال حاضر کم فایده شده است و باید مرزبندی های جدیدی شکل بگیرد چرا که صف بندی اصولگرایی و اصلاحاتی بودن دیگر جواب نمی دهد.

 

 

تشریح موضع گیری های اصلاحات/ رویکرد مدرنیته اسلامی

در واقع تلقی اصلاحات این بود که برای اینکه جامعه نوسازی شود باید اصلاحات از اعماق جامعه صورت بگیرد و ما نیاز به اصلاحات بنیادین داریم و معنی اصلاحات بنیادین به معنی تحول در عرصه اقتصاد و فرهنگ که متناسب با اقتصاد باشد که اگر اقتصاد، لیبرال است، اقتصاد و فرهنگ هم متناسب با آن، هر دو با هم لیبرال شوند و نمی شود که نظام سیاسی یک جامعه دینی باشد و اقتصاد آن  لیبرال باشد و به همین دلیل باید اصلاحات عمیق و هماهنگی اتفاق بیفتد و این نوعی از مواجهه با تمدن غرب است که خود آنان نیز فراهم کردند که در این مدل سعی آنان بر این است که اسناد بین المللی پشتیبانی شده آنها را بپذیریم که گاه با عنوان رویکرد مدرنیته اسلامی تعبیر می شود  که الگوی پیشرفت را اسلامی کنیم که این همان الگوی توسعه غربی اسلامی سازی شده است که ترکیب اخلاق اسلامی با الگوی پیشرفت و توسعه غربی را دربرمی گیرد و مقصود آنها از اسلامی سازی ترکیب اخلاق اسلامی با الگوی پیشرفت و توسعه است.

۳-سومین رویکرد مواجهه با الگوی پیشرفت و توسعه غربی انزوا است که البته یک مدل از این انزوا به صورت بسیار کوچک در اطراف طالقان وجود دارد که آنان یک شیوه سنتی جدا از دستاوردهای مدرن دارند که این الگو منجر به انزوا و غیر فعال شدن است که نشانه ای از تعرض از الگوهای توسعه غربی و حاشیه نشینی است.

مدل امام خمینی(ره) و نقطه مقابل توسعه غربی مدل استحاله است

۴-الگوی چهارم که نقطه مقابل توسعه غربی است که مدل امام خمینی(ره) است و نقطه مقابل توسعه غربی است مدل استحاله است که مدلی جدید است که همانطور که مدل رقیب مدعی است که باید جامعه جهانی را در برگیرد در مدل جهانی طراحی شود و به تدریج الگوی پیشرفت غربی را استحاله کند. این مدل نیز، مطلوب و فعال است که نه تمامیت مدرنیته را به رسمیت می پذیرد و در عین حال الگوی پیشرفت غربی را به رسمیت نمی شناسد.

از طرفی منورالفکرها در گذشته و امروز ادعایشان همین بوده است که در گذشته ما یک تقی زاده و ملکم خان داشتیم اما در حال حاضر تعداد آنان به صورت جهش یافته افزایش پیدا کرده است اما تفکر و اندیشه همان است که با امکانات و بسترهای جدید آنان حضور دارند و حرف می زنند.

الگوی توسعه غربی قابل اسلامی سازی نیست/ ایجاد تجدد اسلامی

ما مدعی اسلامی کردن الگوی توسعه غربی نیستیم چرا که این الگو قابل اسلامی سازی نیست و در عین حال کسانی که مدعی این امر هستند یا اسلام را نمی شناسند یا توسعه غربی را و یا هر دو را که بیشتر جزو دسته دوم هستند که نه درک درستی از تجدد دارند و نه درک درستی از اسلام دارند و می خواهند یک نوع تجدد اسلامی ایجاد کنند، در واقع در مقابل این بینش منفعل ما مدعی استحاله تمدن غرب هستیم که این الگو، الگویی اسلامی است و طراحی ما برای الگوی توسعه باید معطوف به این امر باشد.

کسانی با قاعده ترقی بحث از پیشرفت دارند و امروز با قاعده توسعه صحبت از پیشرفت دارند که در واقع یک نوع پیشرفت و توسعه را تعریف می کنند اما تلقی ما این است که دو جریان در جامعه جهانی وجود داشته و دارد که سابقه تاریخی دارد که هر دوی اینها مدعی مدیریت پیشرفت و تکامل بشر هستند که شامل دستگاه انبیاء و جبهه حق است و جبهه مقابل انبیاء می شود که این تقسیم بندی که ما سنت و تجدد داریم وبراساس آن دین و اقتضائات دینی را در محدوده سنت تعریف کنیم که این موضوع قابل قبول نیست.

ما سنت و پیشرفت را در هر دو جبهه حق و جبهه باطل داریم و حتی در جبهه باطل سنت و تجدد وجود دارد که اگر مکتبی نتواند تکامل اجتماعی زندگی بشر را تعریف کند و نرم افزارها و سخت افزارهای پیشرفت و تکامل اجتماعی را تأمین کند نمی تواند مدعی رهبری بشر باشد که این رهبری به معنای حیات فردی و اجتماعی است و این کار از مکتبی ساخته است که بتواند الگوهای پیشرفت را تعریف کند و سازو کارهای تحقق این تکامل را فراهم سازد وگرنه نمی تواند مدعی رهبری باشد.

 

 

الگوی پیشرفت، الگوی غلبه تمدنی است

در واقع ما می توانیم دو نوع پیشرفت را تصویر کنیم و این طور نیست که طبق ادبیات حاکم بر جهان ما یک  نوع از پیشرفت داریم که نقطه مقابل سنت است چرا که ما مدعی دو نوع پیشرفت و تحول هستیم و دو جبهه حق و باطل وجود دارد و این دو جبهه یک درگیری تاریخی دارند که جبهه باطل هم مدعی رهبری تکامل است  که ما پیشرفت و تکامل حیات بشر را تأمین می کنیم و جبهه حق هم همین ادعا را دارد که اگر بخواهیم در مقیاس فلسفی تاریخی، الگوی پیشرفت را تعریف کنیم معنای الگوی پیشرفت، برنامه ریزی برای ایجاد طراحی مدل برتر در موازنه است که در مقیاس جامعه جهانی یا جبهه باطل این موازنه را به نفع خود تغییر می دهد یا جبهه حق این کار را انجام می دهد و الگوی پیشرفت در مقیاس فلسفه تاریخی به معنی طراحی مدل برتر در موازنه است و اگر بتوانیم طراحی این مدل را داشته باشیم و سازو کارهای تحقق آن را فراهم سازیم این امر منجر به برتری جبهه حق در موازنه می شود و این مدل، همان مدل توسعه است و این شکل تاریخی است.

الگوی پیشرفت در فضای درگیری تمدنی باید معطوف به کارآمدی در تحول جهانی باشد

الگوی پیشرفت، الگوی غلبه تمدنی است و سنگرهای کلیدی قدرت را تسخیر کنیم و برنامه روشنی برای آن داشته باشیم ای که همان برنامه توسعه است و متناسب با آن طراحی برنامه توسعه داشته باشیم و این برنامه توسعه ای که می خواهد طراحی شود باید نسبت به بنیان های اجتماعی و تحولات ساختاری در جامعه برنامه داشته باشد و مقیاس کار باید فراتر از مقیاس بین المللی وملی باشد که در مقیاس جهانی اتفاق بیفتد که الگوی پیشرفت در فضای درگیری تمدنی باید معطوف به کارآمدی در تحول جهانی باشد.

بنیان های اجتماعی بعد از موازنه تاریخی فلسفی و تغییر موازنه مثبت به نفع جبهه حق بنیان هایی را باید طراحی کند که متناسب با غلبه جبهه حق باشد که همان بنیان اخلاق و نظام فکری و تکنولوژی است که این سه بنیان را باید متحول کند بدان معنا که گرایش و بینش و دانش جامعه جهانی مورد بازمهندسی قرار بگیرد که گرایش بنیان اخلاق است و بینش بنیان نظام فکری مشترک و دانش بنیان تکنولوژی است که این سه چیز را باید از نوطراحی کنیم و نمی توان نسبت به این سه ساحت که بنیان های جامعه را شکل می دهند بی  تفاوت بود چرا که نمی توان توسعه را از روبنا شروع کرد.

طراحی یک مدل اخلاقی کارآمد در عرصه جامعه

 اساس توسعه اقتصاد نیست بلکه اگر بخواهیم طراحی یک الگوی پییشرفت داشته باشیم باید طراحی یک مدل اخلاقی کارآمد را در عرصه جامعه انجام داد و حتی نظام فکری و تکنولوژی نو طراحی کرد و نظام ارزشی و دستوری و حقوقی جامعه را طراحی نو کرد و حتی بنیان های اجتماعی و  نظام فناوری و تکنولوژی نیز از نو طراحی شوند چرا که طراحی الگوی پیشرفت محتاج به این بنیان ها است و در عین حال طراحی ما باید برنامه ای در ساختارهای اجتماعی اعم از ساختارهای خرد و کلان و توسعه ای می باشد و نمی شود فقط ناظر به ساختارهای خرد برنامه طراحی کرد و  باید هر سه این ساختارها را شامل شود.

 

 

برنامه در سه ساختار خرد و کلان و توسعه ای

ساختارهایی که ناظر به صیانت است و صیانت از ارزش ها و بینش ها و نظام اخلاقی جامعه است و ساختارهای کلان که شامل تأمین عدالت و ساختار خرد که درباره تأمین بهره وری است و در هر سه ساختار باید برنامه داشته باشیم در مقابل طراحی که دنیای مدرن داشته است و در این مقیاس عرضه شود و درکارآمدی باید مقیاس ما ناظر به تحول در جامعه جهانی باشیم و نمی شود طراحی توسعه را فقط در مقیاس ملی انجام دهیم به دلیل اینکه امکان ایجاد یک گسست از جامعه جهانی وجود ندارد و امکان دارد شما که یک طراحی در مقیاس ملی داشته باشید که متفاوت با جامعه جهانی است و برای تحقق آن به دنبال تغییر موازنه جهانی نباشید و شما مجاز به این کار نیستید.

 رقیب که مدعی جامعه جهانی است و زیرساخت ها و نرم افزارها و ساز و کارهای تحقق این برنامه را در جامعه جهانی دنبال می کند به شما اجازه طراحی یک برنامه الگوی پیشرفت در مقیاس ملی نمی دهد و اگر ما مدعی الگوی پییشرفت در جهان هستیم حتما باید مقیاسی برای تحقق و کارآمدی فراتر از مقیاس ملی باشد و دنبال تغییر در مقیاس ملی و بین المللی و جامعه جهانی باشیم.

منظور از اینکه به دنبال مقیاس جامعه جهانی باشیم این است که تعریف حاکم بر جهان را تغییر دهیم و اینکه ما بپذیریم ذیل تعاریف حاکم بر جهان، سهم تأثیر و کارآمدی خودمان را در روابط بین الملل تغییر بدهیم این امر کافی نیست و منتهی به حاکمیت توسعه غرب می شود و ما ناچار باید سهم تأثیر خودمان را در مقیاس جهانی قرار دهیم و طراحی ما باید برای تغییر معادلات حاکم بر جهان باشد و آینده جهان را باید ما طراحی کنیم و معنی تکامل اجتماعی در جامعه جهانی از سوی ما طراحی شود.

تعریفی در حال حاضر بر جهان حاکم است و این معادلات باید مبتنی بر مبانی ما عوض شود و روابط بین الملل در مقیاس آن طراحی شود و در مقیاس ملی نیز موازنه ملی را براساس آن طراحی کنیم بنابراین اگر کسی مدعی الگوی پیشرفت در شرایط درگیری تمدنی است نمی توان الگوی توسعه را در مقیاس ملی طراحی کرد همانطور که رقیب این کار را انجام می دهد و مدعی توسعه در جامعه جهانی است و مدل و الگویی می دهد که مفاهیم  و معادلات و ادبیات حاکم بر جهان را اداره کند و تغییر بدهد و اسناد بین المللی که تنظیم می شود در همین مقیاس است و در مقیاس تحول در جامعه جهانی است که یا ما به دنبال مدل برای الگوی پیشرفت هستیم و یا رقیب ما را به نفع خود تغییر خواهد داد و حاکم بر روابط ملی ما می شود.

 گفتنی است، این نشست به همت کانون غرب شناسی و اندیشه اسلامی دانشگاه علوم اسلامی رضوی برگزار شد./ف

تهیه و تنظیم: فاطمه ترزفان

ادامه دارد ...

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۰ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۱:۵۳
طلوع افتاب
۰۶:۰۸:۰۰
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۱۹:۵۸:۰۸
اذان مغرب
۲۰:۱۶:۳۳